به گزارش روابط عمومی و بین الملل، در مقدمه کتاب «زیباتر از گل» به قلم آیت الله سید ابوالحسن مهدوی آمده است: هر کسی با کمی توجه، خیر و زیبایی پوشیدگی را بهطور سربسته میفهمد؛ همانگونه که شر و زشتی برهنگی و ولنگاری را نیز بهخوبی درک میکند؛ اما وقتی از او بخواهند دلیلی ساده و روشن برای آن بیان کند، به فکر فرو میرود که چگونه آن حقائق واضح را کوتاه و گویا بگوید و دیگران را قانع کند.
دشواری نشاندادن دلیل عقلی پوشش وقتی بیشتر میشود که این برهان مواجه شود با دلیلتراشی نفس برای برهنگی و جلوهگری و دلبری.
این عرصۀ زورآزمایی چنان غبارآلود است که گاهی تفکیک دلیل عقل از تمنای نفس مشکل میشود؛ حتی بعضی فرهیختگان نیز ازسَر غفلت، جمالشان را دستمایۀ جلب توجه دیگران میکنند و میکوشند تا یکهتازی خود را در زیبایی ثابت کنند.
مشکل وقتی زیادتر میشود که این جذب دلها، پشت دلیلی متین پنهان شود: فرمان عقل به تمیزی و آراستگی. گاهی افراد تمیزبودن را بهانه میکنند برای اینکه برتری جمال و برازندگی خود را به دیگران بقبولانند!
کوشش ما در این نوشتار این بوده که کوتاه و گویا، اما منطقی و محکم، آن فهم اجمالی عقل را طی ۲۰دلیل بیان کنیم. قبل از مطالعهی دلیلها، به چند نکته توجه فرمایید:
1. حجاب را اسلام نیاورده؛ بلکه مصلحت و لزوم آن را عقل، بهتنهایی میفهمد و اگر هم حکمی در دین آمده، یادآوری دستور عقل است.
2. پوشش مختص زنان نیست، مردان هم باید بدنشان را بپوشانند؛ البته چون زیبایی کمتری نسبت به زنان دارند، محدودۀ آن کمتر است؛ مثلاً زنان باید موی سرشان را هم از نامحرم بپوشانند.
3. حجاب موضوعی صرفاً فردی نیست؛ حجاب هم فایده فردی دارد، هم برکت اجتماعی؛ حجاب مثل عطر است: هم خوشبوست، هم محیط را معطر میکند؛ حجاب روشن است و روشنایی بخش، مانند نور. بهلطف خدا، بهزودی این موضوع بهخوبی روشن میشود.
4. بدحجابی تباهکردن حق خدا و حق مردم است؛ حقالله است و حقالناس؛ یعنی اگر همۀ افراد جامعه هم از حق عقلی خود بگذرند و راضی به برهنه بیرون آمدنِ خود یا دیگران باشند، این کار حرام است و سزاوار مجازات.
5. اگر کسی دنیا را نقد و آخرت را نسیه بداند نیز این بحث برایش بسیار سودمند است. سببش هم برکات پرشمار دنیایی حجاب است.
6. بیش از ده سال است استدلالهای این نوشته را در مجامع مختلف مطرح کردهام و مایلم محققان ارجمند استدلالها را اضافه یا تکمیل کنند. جالب است بدانیم تاکنون کسی خدشهای به آنها وارد نکرده؛ البته گاهی در فضای مجازی، تحریف و مسخره کردهاند که همین، دلیل عجزشان است. اکنون هم اگر کسی بتواند این دلایل را نقض کند، با اشتیاق و تواضع میپذیرم.
خلاصه این بیست دلیل عقلی بدین شرح است:
۱. آزادی فکر
وقتی من تلفنی با کسی صحبت میکنم، تلفن مشغول است و کسی نمیتواند با من تماس بگیرد. فکر هم اگر مشغول مطلبی باشد، نمیتواند آزادانه به موضوع دیگری توجه کند. درست است که حجاب، آزادی جسم انسان را مقداری محدود میکند؛ اما آزادی فکر را برایش به ارمغان میآورد و اگر فرد یا جامعهای خواهان جریان تفکر در کارهای زندگی است، چارهای جز این ندارد که از فکر آزاد برخوردار باشد. بدحجابی، فکر را آلوده به شهوت میکند و فکر شهوتآلوده منشأ هیچ حرکت سودمندی نخواهد بود.
حدود بیست گردشگر انگلیسی را نزد بنده آوردند تا پرسشهایشان را جواب دهم. آنها به حجاب ایراد فراوانی گرفتند. وقتی این دلیل را برایشان گفتم، هاج و واج ماندند و سکوت کردند. به آنها گفتم: ما ایرانیها دنبال آزادی فکری هستیم و شما دنبال آزادی ظاهری؛ بنابراین، فرهنگ ما بسیار مترقیتر است.
همین موضوع را خانم جَک بالارد، یکی از نمایندگان اسبق مجلس انگلیس، در پایان سفرش به ایران به خبرنگاری گفته است: وقتی میخواستم به ایران بیایم، بسیاری میگفتند نرو که ایرانیها آزادی تو را میگیرند و مجبوری روسری سر کنی؛ اما چند روزی که در ایران بودم، متوجه شدم فکرم آزاد شده و مثل آنموقعی نیستم که در کشورم بودم. آنجا که بیحجاب بودم، پیوسته نگران این بودم که دیگران دربارهام چگونه فکر کرده و با چه انگیزهای با من صحبت میکنند؛ اما اینجا ارتباطهایم عادی و بینگرانی بود و اکنون من حامل پیام آزادی فکر از سوی ملت ایران برای ملت خودم هستم.
۲. پوشیدگی؛ خواست فطرت
خلقت انسان با خلقت حیوان فرق میکند. انسان عاقل بهگونهای آفریده شده که از برهنگی خوشش نمیآید و فطرت و گرایش درونیاش، پوششخواه است. حتی قرآن دربارۀ آدم و حوا(علیهماالسلام) میفرماید: «فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ ٱلْجَنَّةِ» (طه، ۱۲۱) (آنگاه از آن درخت خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد. شروع کردند به چسباندن برگ درختان به خودشان!)
۳. پاسداری از آزادی اجتماعی
در تمام دنیا تردیدناپذیر است که آزادی عمل هر فرد تا جایی است که مزاحم آزادی اجتماعی نشود. وضع بسیاری از قانونها هم ریشه در همین اصل مسلّم دارد. هر شخص داخل خانهاش آزادیهایی دارد که در بیرون ندارد؛ هنگام رانندگی آزاد نیست که هرطور میخواهد براند یا توقف کند؛ خود خودرو هم نباید آلاینده باشد و... . حتی آزادیهای درون خانه هم بهگونهای نیست که مزاحم همسایهها شود. این مقررات کاملاً معقول و پذیرفتنی است؛ اما شگفتآور اینکه وقتی سخن به موضوع پوشش در مکانهای عمومی میرسد، بعضی با محدودیت مخالفت کرده و نور عقلشان را خاموش میکنند!
مگر نه اینکه برهنگی افراد حقوق دیگران را ضایع میکند؟! آیا این ناهنجاری بزرگ، بیهمسران را به گناه آلوده نمیکند؟ تزلزل خانوادهها و بیاعتمادی همسران از نتایج این آلودگی نیست؟ این وضعیت موجب قانعنشدن مردان و زنان به همسر خویش، تنفر و ایرادگیری نمیشود؟ تجربۀ غرب جدید و آمارهای ایشان، مهر تأییدی است بر پاسخ مثبت به پرسشهایی ازایندست.
پوشش کامل، چادر مشکی، میتواند از این آسیبها پیشگیری کرده و از بهترین ابزارهای یک زن برای احترام به حقوق دیگران باشد؛ بهگونهای که حضور او در جامعه، هرگز موجب ضایعشدن حقوق دیگران و نگرانی آنها نشود و هیچکس فکرش آلوده به شهوت نشود.
۴. تقویت فکر
دو عامل، عقل را بهشدت تضعیف میکند: خشم وشهوت. در علم اخلاق و بهتجربه ثابت شده که هریک از این دو هرقدر قوی شوند، بههمان اندازه عقل ضعیف میشود؛ تاآنجاکه ممکن است هنگام اوجگیری غضب، اعمال ناشایستهای را انجام بدهد و حتی مرتکب قتل شود. در اوج شهوت نیز عقل کاسته شده و ممکن است رفتاری از او سربزند یا سخنانی بگوید که در اوضاع عادی از آنها شرم دارد. حجاب کامل مانع تضعیف عقل در شخص و رونق عقلمداری در جامعه میشود. از ثمرات تقویت عقل، رواج پایبندی به دلایل گفتهشده در این نوشتار است.
۵. جذابیت بیشتر؛ لزوم محافظت افزونتر
عاقلان از اشیای گرانبهاتر، بیشتر محافظت میکنند. غیرمتدینها نیز از همۀ وسایل زندگیشان یکجور نگهداری نمیکند؛ کتاب، لباس، مواد غذایی، پول و طلا هریک جای خاصی دارند؛ نحوۀ مراقبت از خودروی بیستمیلیونی و خودروی دویستمیلیونی متفاوت است؛ وسیلۀ بستهبندی و حمل کالاهای گوناگون، به اندازۀ ارزششان فرق میکند و... . درواقع، نوع حفاظت از هر چیزی متناسب با ارزش آن است. این، دستور عقل است که باید شیء گرانبها را از معرض زوال و تعرض حفظ کرد.
این قانون دربارۀ مرد و زن هم صادق است؛ البته چون بدن زن معمولاً جذابیت بیشتری دارد، عقل میگوید حفاظت از او هم باید بیشتر باشد.
۶. شیفتگی زن و مرد؛ محدود به حریم خانواده
«زن شکارچی است و مرد شکار»؛ یعنی زن مظهر زیبایی بوده و میل درونیاش این است که با این ویژگی خداداد، توجه دیگران را به خود جلب کند و زیباییاش را به رخ بکشد؛ اما ساختار مرد شیفتۀ زیبا شدن است، نه مجذوبکردن دیگران. تحقیقات علمی متخصصان نیز میگوید که ساختار مغز زن و مرد متفاوت است.
اگر این مطلب را بپذیریم، باید به نتیجۀ آن هم گردن بگذاریم: زن و مرد عاقل باید این میل به مجذوبکردن و مجذوبشدن را در محدودۀ قانون اعمال کنند، یعنی در خانواده. بهترین و کارآمدترین ابزار این مهم نیز استفاده از چادر مشکی در بیرون خانه است؛ یعنی زن جلوهگری و جذب شوهرش را محدود به درون خانه میکند و در بیرون، خودنمایی نکرده و تا میتواند، مانع جلب توجه میشود.
۷. حفظ هویت ملی
در طول تاریخ، دشمنان وقتی میخواستند ملتی را متزلزل کرده و مقاومتشان را در هم بشکنند، از حربۀ کارآمد شهوت استفاده کرده و بهویژه جوانانشان را با این زهر کُشنده مسموم میکردند. تجربۀ تلخ آندلس اسلامی نمونهاش است: دشمنان نقشه کشیدند که اگر زنها بیحجاب شوند، مردها و جوانها نیز آلوده خواهند شد. با این جنگافزار، مسلمانان را خلع سلاح کردند و پس از پنجشش قرن استقرار اسلام، آن سرزمین سقوط کرد و مسلمانان قتلعام شدند. امانالله خان در افغانستان، رضاخان در ایران و آتاتورک در ترکیه نیز همین روش را در پیش گرفتند؛ روشی که استعمار پیر، انگلیس خبیث، پیش پایشان نهاده بود.
تجربۀ تاریخی نشان میدهد یکی از راههای نابودی «هویت ملی» یک ملت و خدشهدارکردن مقاومت و استقلال یک کشور، تباهکردن عفت و حجاب مردم آن سرزمین است؛ بنابراین، بهترین نگهبان استقلال و هویت ملیمان چادر است؛ حتی اگر غالب مردم ایران مسلمان نبودند و هویت اسلامی هم مدنظر نباشد.
باستانشناسان مجسمهای چندهزار ساله یافتهاند، متعلق به زنی هخامنشی. جالب آنکه این مجسمه پوشش کامل سرتاسری داشته است. در آثار بهجامانده از تخت جمشید نیز تصویر زنی روی سنگها کندهکاری نشده است. اینها و دهها شاهد دیگر، نشان میدهد که هویت ملی ایران، حتی قبل از اسلام نیز با عفت و حیا و پوشش کامل عجین بوده و زنها با چادر از خانه بیرون میآمدند. پس بیراه نیست بگوییم: «چادر نشانۀ ملی ایرانیان است.»
۸. ارزشآفرینی برای زن
عادیشدن مساوی است با کمارزش یا بیارزششدن. وقتی میخواهند کادویی به کسی هدیه کنند، سعی میکنند آن را بپوشانند تا قبل از زمان بازکردن بستهبندی، نداند درون آن چیست. این کار اثر روانی دارد و گیرندۀ هدیه را مشتاق میکند. سرّ برگزاری مراسم «رونمایی» در سایر کارها نیز همین است: شیء مدنظر را میپوشانند و با آبوتاب و سلاموصلوات، روپوش را کنار میزنند تا بیشتر توجه جلب کنند!
زن هم اگر بیپوشش، دائم در معرض نگاه مرد باشد، عادی میشود و اگر آنها ازدواج کنند، زن چندان جاذبهای برای شوهرش نخواهد داشت؛ اما اگر خانمی همیشه خود را با چادر مشکی بپوشاند، شوهرش توجه ویژهای به او پیدا میکند و او را زیبا میداند و میبیند. دوام این «توجه خاص» نیز به این است که شوهر جاذبۀ جنسی همسرش را منحصر به خودش بداند، نه اینکه زن را شاهدی هرجایی بداند که پیوسته در معرض دید و کامجویی دیگران است. ابزار این انحصار نیز چیزی نیست جز چادر مشکی.
۹. بدن پوشیدهتر؛ حیا کاملتر
واژه و حقیقت حیا ریشه در حیات دارد. مرد و زنی زندهاند که آراسته به صفات انسانی باشند و حیا یکی از برجستهترینِ این صفات است. حیا نیرویی است که انسان را سوق میدهد به کارهای خوب و باز میدارد از کارهای بد؛ یعنی تمام رفتارهایی که انجام آن یا پرهیز از آن، برازندۀ «انسانیت» است.
یکی از عوامل این حیا، پوشش برای مردان و زنان است و هرچه بدن پوشیدهتر باشد، حیا کاملتر است. زن با چادر مشکی پوشیدهتر است.
به این حقیقت نیز توجه کنید که رعایت پوشش کامل و شایسته باید از کودکی و قبل از بلوغ آغاز شود تا انسانیت تقویت و نهادینه شود؛ اما اگر پوشش را رعایت نکردند و حیا از وجودشان خارج شد، جرأت انجام کار خلاف در وجودشان ریشه میدواند. اگر بعد از بلوغ هم بدنشان را به پوشش عادت دهند، بعید است حیای کامل به جانشان برگردد.
۱۰. تحریک حداقلی
چادر مشکی مانع تحریک مردان میشود. وقتی مرد در بیرون خانه تحریک نشد، هم آرامش روانی برای او ایجاد میشود و هم به غیرهمسر خود توجه نمیکند و تمام توجهاش به کانون خانوادۀ خودش معطوف میشود.
البته تحریک شهوت و مسائل جنسی نیاز طبیعی انسان است، درست مثل نیاز به آب و غذا و باید به این نیاز پاسخی عاقلانه داد. عقل و دین هم میخواهند این نیاز را در مسیر درست و در راستای رشد جامعه قرار دهند. راه درست و قانونی آن نیز تشکیل خانواده و اکتفا به همسر حلال است. گفتنی است ازدواج برای آلودهنشدن لازم هست، اما کافی نیست: هم خود انسان باید از خودش مراقبت کند و از فکرها و رفتارهای پرخطر بپرهیزد، هم محیط باید پاک باشد.
از این منظر نیز چادر مشکی برای یک زن، هم برترین حجاب است، هم حجاب کامل؛ زیرا اولاً سرتاسری است و تمام بدن را میپوشاند و ثانیاً رنگش مشکی است و کمترین جاذبه را دارد. دربارۀ رنگ مشکی سخن خواهیم گفت.
۱۱. جلوگیری از خشونت و آسیب
پوشش مناسب مانع بروز خشونت در جامعه است؛ زیرا بدحجابی و بیحجابی هیجان و میل نامشروع ایجاد میکند و افرادی برای کاستنِ احساسات برافروختهشدۀ خود، رفتاری انجام میدهند که در بسیاری از موارد، خشونتبار و آسیبزاست. متأسفانه، هرچه بدپوششی رواج بیشتری پیدا میکند، تکرار و عمق بدرفتاری هم بیشتر میشود؛ از فحاشی و دعوا گرفته تا آدمربایی و آدمکشی. گاهی چنان فجایعی رخ میدهد که یادآوری آن نیز قلب هر انسانی را بهشدت جریحهدار میکند؛ مانند تبهکاری کسانیکه از دخترکان خردسالی مانند «بنیتا» و «کیمیا» نیز چشم نپوشیدند!
شاید بیشتر افرادی که فرمان عقل برای پوشش کامل را نادیده میگیرند، قصد سوء و فکر آلوده نداشته باشند؛ اما باید بدانند نوع رفتار و پوششان، دعوت عملی و چراغ سبزی است برای بیحرمتی! اگر میخواهند از بیاحترامی و آسیب و خشونت کاملاً در امان باشند، چارهای جز این ندارند: به دژ امن حجاب کامل، چادر مشکی، پناهنده شوند.
۱۲. زمینهسازی رشد علمی
هر شخص یا ملتی خواهان پیشتازی در پیشرفت است، ناگزیر است از اینکه خود را به سلاح علم مجهز کند.
درخت تو گر بار دانش بگیرد // به زیر آوری چرخ نیلوفری را
برای این کار بایستی زمینۀ دانایی را فراهم و موانع آن را برطرف کند. پیش از این گفتیم که شهوت فکر را اسیر میکند و هرکس در اوج این هیجان ناپسند قرار بگیرد، قدرت تفکر و تعقلش را از دست میدهد. نتیجۀ ناگزیرش نیز این است که از رشد علمی و اکتشاف و اختراع کاملاً محروم میشود. هرجا هم رشدی هست، هنگام انجام کار علمی، فکر آلوده به شهوت نیست و هیچکس نمیتواند ادعا کند در اوج شهوت یا غضب، این فرد کشف علمی یا اختراعی کرده است.
حال اگر فکر فرد هرگز به شهوت حرام آلوده نشود، او بهترین زمینۀ دانشورزی را خواهد داشت. بنابراین روشن است که رشد علمی ارتباط مستقیمی دارد با پوشش کامل و چادر مشکی، بهویژه در محیطهای علمی.
گفتنی است تأثیر محسوس رشد علمی، عامل اعلامشدۀ برخی دانشگاههای غربی برای برگزاری کلاسها بهصورت تکجنسیتی است. طبیعی است که اختلاط، آنهم با پوششهای نامناسب، افکار را مشغول شهوت کرده و مایۀ اُفت علمی است. لذا گمان نمیکنم اگر کسی در فضاهای علمی مانند دانشگاهها، واقعاً فقط مشتاق نشر دانش باشد، با برچیدن زمینههای شهوترانی مخالفت کند!
۱۳. پیشگیری از قانونشکنی
پوشش کامل مانع بروز بسیاری از تخلفات قانونی است. انبوهی از پروندههای دادگستری، مستقیم یا غیرمستقیم، با بدپوششی و بیحجابی ارتباط دارند. این ارتباط، طیف وسیعی از بزهکاریها و ناهنجاریها را دربرمیگیرد؛ نظیر: طلاق، دعوا، خشونتورزی، روابط نامشروع، قتل و مسائل مالی. درواقع، هرچه چادر مشکی رواج بیشتری پیدا کند، تخلفات کمتری پدید میآید و قانونشکنی کمتر میشود. اکنون هم تقریباً در بین کسانی که درگیر اینجور پروندهها هستند، خانم چادری یافت نمیشود.
۱۴. مقایسهکردن همسر با زنان دیگر
وقتی مردی پیوسته چشمش به زنانی میافتد که پوشش نامناسب داشته، بلکه خود را آراستهاند، آهستهآهسته «هرچه دیده بیند، دل کند یاد»؛ در دل خود، همسرش را با آنها مقایسه میکند؛ نفْس و شیطان نیز صحنههای گناهآلود را جلوه میدهند؛ درنتیجه، حرص کاذب در درونش شعله میکشد و به فکر خاموشکردن این شعله میافتد، راهش مشروع باشد یا نامشروع. ازسوی دیگر، کار به جایی میرسد که مرد برتری خیالی زنان دیگر را به رخ همسرش میکشد. این وضعیت ممکن است زن را نیز به آلودگی سوق دهد.
حال، اگر تمام خانمها چادر مشکی بپوشند و رفتاری متین داشته باشند، زمینۀ بسیاری از آلودهچشمیها و آلودهدلیها از بین میرود و مرد به همسر حلال خودش قانع شده و از وضعیت زناشوییاش راضی میشود. این رضایت سرچشمۀ برکتهای فراوانی برای خود فرد و خانواده و کل جامعه میشود. در دعاها نیز به ما آموختهاند از خداوند بطلبیم که به داشتههای حلال خود راضی بوده و به آن بسنده کنیم: «اَللّهُمَّ اَغنِنِی بِحلالِکَ عَن حَرامِک.»
۱۵. دفع چشم و فکر ناپاک
همانگونه که جسم انسان نباید آلودگی و میکروب را بهسوی خود جذب کند، روح نیز نباید ناپاکی و پلیدی را بهسمت خود بکشاند. از کثیفترین آلودگیها، نگاه ناپاک است و انسان، بهویژه زن، باید بهگونهای باشد که کمترین جاذبه را نسبت به چشم هرزه و نگاه آلوده داشته باشد.
بدحجابی مثال آهنربایی است که نگاههای شهوتآلود و دلهای بوالهوس و اندیشههای پلشت مردان را بهسوی زن میکشاند؛ حال، گاهی در پی این کشش، کوششی در رفتار نیز ایجاد شده و مرد برای برقراری ارتباط اقدام میکند و گاهی نه. بنابراین اگر زن میخواهد کسی به فکر او نباشد و درنتیجه آسیب و آزاری به او نرسد، بهترین ابزارش چادر مشکی است.
۱۶. میراندن میل به تعدد
از پدیدههایی که بین مردان مشاهده میشود، تنوعجویی در ازدواج و میل به چندهمسری است. اکثر این تنوعطلبیها دردسرهایی برای خانوادهها ایجاد میکند و آسیبهایی مانند کدورت، کینه، اختلاف، کشمکش، همسرآزاری، طلاق و مشکلات فرزندان، نتیجۀ آن است. حجاب کامل از مهمترین موانع اینگونه تعددطلبیهاست؛ زیرا اگر زنان چادر مشکی بپوشند، چشم مردان کمتر آلوده میشود، به مقایسۀ همسرشان با دیگران مبتلا نمیشوند، احساس خسارت نمیکنند، دلشان کمتر تمایل به تعدد پیدا میکند و... .
توجه کنید که ارتباطهای نامشروع نیز حرص انسان را کاهش نمیدهد؛ بلکه برعکس، مانند این است که تشنهای آب شور بنوشد! نمونۀ روشنش جوامع غربی است که با وجود وفور بیبندوباری، حرص و افزونخواهی کم نشده است. نشانهاش هم آمارهای رسمی خودشان از آزارهای جنسی و شکایتهایی است که دراینزمینه، در مراجع قانونی مطرح میشود؛ البته این آمارها گویای تمام حقیقت نیست و خودشان معترفاند که بسیار از آسیبدیدگان، بهدلایلی، شکایت نمیکنند و این موضوع در جایی ثبت نمیشود. دقت کنید که شکایت، دربارۀ مزاحمتهایی مطرح است که بهزور انجام میشود و شامل بیعفتیهای توافقی، رواج همجنسبازی و روآوردن به حیوانات نیست!
۱۷. استحکام خانواده
عامل اصلی استحکام خانواده پوشش صحیح بانوان است. مردی که چشمش هرز شد، دلش هوایی میشود و دیگر، همسرش چشمش را پر و دلش را سیر نمیکند. این حالت کمکم مرد را به مقایسهکردن وامیدارد و پردهای بر درکش میافتد که زیبایها و فضیلتهای همسرش را نمیبیند؛ درنتیجه، نگاهش نامهربان، رفتارش زمخت و زبانش تند میشود و بهجای آنکه پیوسته به همسرش اظهار علاقه کند و با مِهرش او را بنوازد، زبان به اعتراض و انتقاد میگشاید و خردهگیری و بهانهگیری میکند: کاشکی پول داشتم تا دماغت را عمل کنی؛ البته بینی را میشود کوچک کرد، اما چشمهایت چطور درشت میشود؟! کاشکشی کمی شبیه فلانی بودی!
با تأسف بیپایان باید گفت اوضاع آنچنان اندوهبار میشود که بعضی مردنماها به پوشش نیکوی همسر خودشان ایراد میگیرند و تَرگلوَرگلبودن زنان دیگر را به رخ او میکشند!
مردی که چشمش از نامحرمان رنگارنگ پر شد، اگر هم با زبان و رفتار چیزی بُروز ندهد، دستکم در دلش خود را خسارتدیدهای میپندارد که ازدواج با این زن، او را از موهبتهای بیانتها محروم کرده است! چنین کسی ناامید است و از زندگیاش ناراحت. بهعلاوه، زنی که چنین حالت و رفتاری را از شوهرش ببیند، از زندگی مشترک دلسرد میشود و ممکن است به آلودگی سوق پیدا کند. اینهمه نتیجهای جز سستشدن بنیان خانواده و قرارگرفتن در ورطۀ طلاق ندارد و اگر هم به جدایی منجر نشود، زندگیشان چیزی جز مرگ تدریجی نخواهد بود. همۀ آنچه گفتیم و نگفتیم، با رعایت پوشش کامل بهوسیلۀ چادر مشکی حل میشود.
۱۸. غیرتافزایی
حساسبودن به ناپسندیها و ناهنجاریها، دغدغهمند اصلاح بودن و تلاش برای آن، یکی از نشانههای حیات انسانی است که در فرهنگ دینی «غیرت» نام دارد و از ویژگیهای بسیار برجستۀ اخلاقی است. درواقع، غیرت یعنی وقتی زشتی و عیبی را دیدم، به فکر تغییر آن باشم، نه اینکه شانههایم را بالا بیندازم و بگویم: «به من چه!» باغیرت بیتفاوت نیست و به اندازۀ غیرتش، درصدد تغییر بدی به نیکی برمیآید.
ازطرفی، وقتی انسان فسادی را فراوان مشاهده کرد، برایش عادی شده و کمکم قباحت آن ناهنجاری برایش کم میشود و حتی اگر خودش به آن آلودگی مبتلا نباشد، دیگر انگیزهای برای غیرتورزی و تغییر نخواهد داشت.
بنابراین، وفور بدحجابی عامل مؤثر شُلغیرتی، بلکه بیغیرتی، است. شیوع بدپوششی افراد را به این فساد فجیع بیاعتنا میکند، حس مسئولیت اجتماعی رنگ میبازد، دیگر کسی دغدغهای برای امربهمعروف و نهیازمنکر ندارد و بهتدریج اکثر مردم آلوده شده و حتی گاهی مدافع منکر میشوند.
۱۹. سلامت جسم
آلکسیس کارل برندۀ جایزۀ نوبل پزشکی است و کتاب «انسان موجود ناشناخته»اش به ۱۹ زبان ترجمه شد و در سال ۱۹۳۵، با تیراژ یک میلیون نسخه، به کتابی پرفروش در سطح جهان تبدیل گردید. ایشان در این کتاب مینویسد منشأ اکثر بیماریهای روده و معده، هیجان و اضطراب کاذب است و بیماری معده و روده به کل بدن سرایت میکند. دقت کنید: منشأ اکثر بیماریها یعنی چیزی حدود ۸۰درصد!
پس، یافتۀ این متخصص گویای این است که رابطهای مستقیم و عمیق میان آرامش فکری و سلامت جسمی وجود دارد. ازسوی دیگر، چنانکه پیشتر گفتهایم و باز خواهیم گفت، عامل اکثر ناآرامیها و اضطرابها پوششهای نامناسب افراد بوده و آرامش فکری در گرو پوشش کامل، یعنی چادر مشکی، است. بنابراین، باید گفت چادر مشکی، سهم بزرگی از بیماریهای معده و روده را کاهش خواهد داد.
اخیراً با تحریف این استدلال، به بنده نسبتی خندهدار دادهاند: فلانی گفته اگر بیماری معده دارید، بهجای قرص و دوا از چادر مشکی استفاده کنید! حال آنکه مطلبی را که گفتم، ادعای بنده نیست و فقط تطبیق گفتۀ یک متخصص است بر موضوع پوشش. در درستی این موضوع نیز همین بس که دشمنان و هوسبازان بهجای استدلال علمی، مطلب را دستکاری کرده و مسخره میکنند.
۲۰. رنگ مشکی؛ کمترین جاذبه
دانشمندان فرایند دیدن یک شیء را اینگونه تعریف میکنند: پرتو نور از منبع نور به جسم میتابد، سپس از سطح جسم به چشم منعکس میشود و چشم با سازوکار خودش، تصویر آن جسم را به مغز میفرستد.
کشف دیگرِ دانشمندان این است که رنگ هر جسم سهم بسزایی در بازتابش نور دارد؛ بهاینترتیبکه هرچه رنگ روشنتر باشد، نور را کمتر جذب کرده و بیشتر منعکس میکند و هرچه تیرهتر باشد، نور را بیشتر جذب کرده و کمتر میتاباند؛ ازاینرو، رنگ مشکی کمترین بازتابش را نور دارد و نیز جسم را از آنچه هست، دورتر نشان میدهد. همۀ ما هم تجربه کردهایم که لباس تیره زودتر گرم میشود و لباس روشن دیرتر.
این حقیقت انکارناپذیر علمی نیز تأییدی است بر برتری و بیهمتایی چادر مشکی؛ زیرا نور را بیشتر از هر رنگی جذب کرده و کمترین جلب توجه را دارد. همچنین فرد چادربهسر را دورتر نشان میدهد. این یعنی دیدن، اما بیتحریک یا با تحریک کمتر. سرّ اینکه روانشناسان میگویند رنگ روشن و شاد برای بیننده جذاب و گیراست، همین است. عقل نیز بر همین اساس فرمان میدهد که این گیرایی و دلربایی قانونمند باشد و محدود به حریم خانواده.
نظرات