نقد به معنای جداکردن جهات قوت و ضعف است.
انتقادپذیر با نشانه هایی می تواند انتقاد پذیری خودش را تشخیص دهد:
1- خودش را عاری از عیب نداند.
2- گوش شنوا داشته باشد.
3- با سخنان ناروا برخورد کریمانه داشته باشد.
4- حلم داشته باشد. درباره معنای حلم رهبری می فرماید «ویژگی خاصی که به شهید بهشتی کمک می کرد حلم ایشان بود، آقای بهشتی به معنای واقعی کلمه حلیم بود.» حلم را نمی توان ترجمه کرد. در فارسی حلم به معنای جنبه داشتن است. انسان هایی که این ظرفیت انسانی را ندارند برای کار مدیریت به درد نمی خورند.
شهید بهشتی در مقابل ستایش و تمجید نیز حلیم بودند و خود را گم نمی کرد. طوفانی که از تمجید در شخص به وجود می آید کمتر از اهانت نیست و حتی از آن نیز غرق کننده تر است.
5- اقرار به اشتباه: امیرالمومنین(ع) در مناجاتشان می فرماید خدایا اگر مرگ من نزدیک شده و دستم هم خالی است تنها یک وسیله در دست دارم و آن اینکه اقرار کنم به گناهان و اشتباهاتم.
رهبری در مورد حضرت امام می فرماید: ایشان در اواخر عمر مخصوصا در نوشته هایشان اقرار به اشتباه در برخی مسائل کرده اند. روح یک انسان خیلی باید بلند باشد که اشتباه خود را بپذیرد.
در مورد آیت الله مدنی هم می فرماید: ایشان در کارها و خطبه هایش خیلی دقت داشت که اشتباه نکند ولی اگر اشتباه می کرد با شجاعت اعلام می کرد و باکی از آن نداشت.
6- منتقد را قلبا دوست داشته باشد. قضاوت در این مورد شخصی و وجدانی است و کسی نمی تواند بگوید شما منتقدت را دوست داری یا نه. در داستان قوم حضرت صالح در قرآن آمده است: «فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْوَلَٰكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ» پس صالح از ایشان روی گرداند و فرمود: ای قوم من به تحقیق پیغام پروردگارم رابه شما ابلاغ نمودم و شما را نصیحت و خیر خواهی کردم ، اما شما خیر خواهان را دوست نمی دارید. از این آیه بر می آید که باید ناصحان و ناقدان را دوست بداريم كه بىاعتنايى به سخن دلسوزان جامعه، زمينهى قهر خدا را فراهم مىكند و از سوی دیگر دوست داشتن، كليد پيروى كردن است.
امیرالمومنین(ع) به دوستان منتقد می فرماید: بهترین افراد در نزد تو کسانی اند که اگر اشکالی در تو هست آنها به تو تذکر می دهند.
آثار و نتایج انتقادپذیری:
1- بهره مندی از یک پشتوانه فکری رایگان: رهبری می فرماید بسیاری از نامه هایی که نخبگان و فرزانگان حوزه و دانشگاه می فرستند نگاه می کنم و می خوانم. انتقاد دارند به بنده، به شما، به فلان کار و برنامه اعتراض دارند به برخی کارها.... اما یک جا هم در خلال حرف ها انسان می بیند که یک حرف خوبی هست و استفاده می کند. ذهن فعال این انسان نخبه را انسان باید برای خودش نگه دارد.
2- کم شدن خطاهای انسان: وقتی از پشتوانه فکری دیگران استفاده کردیم نتیجه اش لحاظ همه ابعاد قضیه و کم شدن خطاها است.
3- افزایش ظرفیت خدمت رسانی: مرحوم ابوترابی در دوران اسارت به اسرا توصیه می کند برادران عزیز بی حوصلگی توان خدمت را کاهش می دهد. طوری زندگی کنید که کاسه صبرتان تحت هیچ شرایطی لبریز نشود مگر آنجا که برای خداست.
4- عنایت ویژه الهی به کسی که انتقاد پذیر است: امام جواد علیه السلام می فرماید: «اَلمُؤمِنُیَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛ مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش نسبت به کسی که او را پند می دهد.» تواضع در آن است که اگر کسی خیرخواهانه انتقادی کرد و موعظه و پندی داد، بپذیریم. گشودن آغوش باز به روی پندهای آموزنده و هشدارهای دلسوزان، نشانه خردمندی و عاقبت اندیشی است. هم از خداوند، توفیق بطلبیم، هم چراغ وجدان را در درون خود روشن نگه داریم، هم پند دیگران را به گوش جان بشنویم و بپذیریم. البته در این روایت پذیرش به معنای عمل به نقد نیست همین که شخص تحمل کند و نقد را با صبوری بشنود کافی است.
امام هادی علیه السلام می فرماید: وقتی خدا به بنده ای بخواهد خیر بدهد هنگامی که مورد نقد واقع می شود می پذیرد.
چطور انتقاد پذیر شویم
1- خودمان را ملزم کنیم که انتقاد پذیر شویم. گفته شد که حلم از فضایل اخلاقی است که به معنای جنبه و ظرفیت داشتن است. اگر این ظرفیت را نداریم چه کنیم؟ امام علی علیه السلام می فرماید اگر حلیم نیستی وانمود کن که بردباری، این کار باعث می شود کم کم حلیم شوی.
2- تغییر موقعیت: اگر با کسی که دارای صفتی است نشست و برخاست کنیم ما هم دارای آن صفت می شویم. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «جالِسِ الحُلَماءَ تَزْدَدْ حلما. با بردباران بنشين تا بردبارى ات افزون شود.» این روش از روش قبلی آسانتر است.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «کسانی را بیشتر ترجیح بده که حرف تلخ و تند به تو می زنند.» این در حالی است که ما کسانی را می پسندیم که بیشتر ما را تمجید کنند.
3- فاصله گرفتن از اهل تمجید:
امام علی علیه السلام می فرماید: به اهل ورع و صدق بپیوند و آنان را آنچنان تعلیم ده که تو را زیاد تعریف نکنند و بیهوده بخاطر کاری که انجام نداده ای تو را شاد ننمایند که تمجید فراوان ایجاد کبر و نخوت کند و تو را به گردنکشی نزدیک کند.
4- تشکیل جلسات نقد سازنده: هر مدیری باید زمانی را برای برگزاری جلسات نقد اختصاص دهد. این مساله بسیار مورد تاکید رهبری است. یکی از ویژگی های شهید بهشتی همین بوده که بخشی از زمان جلسه را برای نقد از خودش و یا کاری که انجام می داده اختصاص می دهد. حتی در یک جلسه که بیش از حد از او نقد می شود می گوید ما به هر جا رسیدیم از همین انتقادات سازنده بوده است.
5- درخواست از خدا برای اینکه به ما ظرفیت انتقادپذیری دهد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «و وَفِّقْنِي لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِي وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي» بارالها! به من توفيق ده تا از كسي كه مرا به راه درست و صواب وامي دارد اطاعت كنم و مرا موفق بدار تا از كسي كه مرا به سعادت و رستگاري هدايت مي نمايد پيروي نمايم . توفيق از خداوند عبارت از اين است كه براي تحقق يك امر خوب، وسايل و اسباب به گونه اي تنظيم شود كه مقصود حاصل گردد.
نظرات