چکیده
عدم تشابه رفتاری، اخلاقی و عقیدتی در انسان، خصوصیتهای متفاوت در اشخاص بویژه در مردوزن در بعد روحی را به همراه دارد.وبراساس آن مسئولیتها و انتظارات از مرد وزن تنظیم شده ورعایت عدالت را بین ایندورا انتظار داشت. وجود تعارض در شاخصهها، همراه با خواهشهای نفسانی باعث آمیختگی در مباحث معرفتی ناب میشود. و برای حل چنین معضلاتی نیاز به تطبیق اصول اساسی معرفتی دینی با تفکّرات بشری است. این پژوهش به روش تحلیلی است و در راستای حل مشکلات زندگی بشر امروزی است، که دو بحث در مورد بینشها و سه بحث در مورد گرایشها مطرح شده است. زن و مرد در ابعاد روحی ادراکات عقلی در بعد نظری و عملی از جمله در عمق فهم و ادراک و دوراندیشی و در گستردگی و سرعت ادراکات، در تخیلات، در حاکمیت ادراکات عقلی بر عواطف و در قضاوت و مشورت تفاوت اساسی دارند. زن و مرد در حوزه گرایشهای فردی مثل: تمایل به زیبایی و تجمل، نظم و ثبات، گرایشهای معنوی، برخورد با حوادث ناگوار تفاوت داشته و متناسب با نقشهای آنها در عالم طبیعت است. در بعد روحی زن و مرد در حوزه روابط اجتماعی؛ در ایجاد ارتباط و تأثیرپذیری از دیگران، سرعت تصمیمسازی و تصمیمگیری، داوری فعل دیگران از دیدگاه قرآن و روانشناسی تفاوت دارند. مردان در حس نوعدوستی اقدام عملی کرده و زنان از همدلی و همزبانی خیلی استفاده میکنند. احترام زنان در قالب تکریم و رسیدگی و احترام مردان درقالب توجه و حمایت است. زنان در رابطه عاطفی، حسادت و تجسس در اموری خاص و مردان در احساس مسئولیت عملی، تفوقطلبی در قدرت، فعالیتمدار بودن برجستهترند. تفاوت روحی مرد و زن در حوزه روابط خانوادگی؛ تأمین نیازهای جنسی از جمله قدرت جنسی، زنان ممتازترند. و در رفتارهای جنسی، بستگی به جنسیت هر کدام متفاوت است. از نظر مؤلفههای عاطفی زوجین، عشق بهطور مشترک برای هر دو یکسان است. مورد اعتماد بودن، پذیرفته شدن و مورد ستایش قرار گرفتن از نیازهای بخش مردانه و محتاج به مراقبت، ادراک و احترام از نیازهای بخش زنانه است. تفاوت مرد و زن در نحوه ابراز عواطف نسبت به فرزندان، مهر و محبت مادر بیقید و شرط، اما محبت پدر مشروط به انجام وظایف توسط فرزند است.
واژههای کلیدی: تفاوت مرد و زن، روح، روان، عقل، ادراکات عقلی، گرایشات، روان شناختی
مقدمه
تفکر دینی و قرآنی بهعنوان اندیشه امیدآفرین و حیاتبخش و مترقی، در عرصۀ حیات انسان معاصر نقش اساسی را ایفا میکند. نمایاندن این موضوعات در قالبهای پژوهشهای جامع و منسجم دربارۀ زیر ساختهای اندیشۀ قرآنی به فراخور موقعیت کنونی و بر اساس حوادث عصر حاضر از نیازهای بشر امروزه در محوریت دینی از ضروریات اساسی است. یکی از الزامات این تحقیق درباره انسان این است که اشرف مخلوقات است ودو جنس مرد و زن را شامل میشود که دارای ویژگی¬های جسمی و روحی منحصربهفردی است. اکثریت جوامع به بُعد جسمی زن و مرد پرداخته وهر یک در زندگی سبک مخصوص بهخود دارند ولی از بُعد روحی در این میان غافل شدهاند، و لذا دین بهعنوان پیام و برنامهای آسمانی از همان زمان خلقت بشر به هر دو بُعد و نقشهای زن و مرد توجه داشته، و برنامهاش را بر اساس نیازهای این موجود (انسان) تدوین کرده است.
در بین همه اموری که به انسان و جنبههای انسانی مرتبط است، جنبه ارتباط و ویژگیهای زن و مرد و از همه مهمتر بُعد روحی مورد توجه دانشمندان بوده است. این مسئله همواره با پیچیدگی همراه بوده و از قدمت طولانی برخوردار نبوده است. از طرفی دیگر اصل عدم تشابه رفتاری، اخلاقی و عقیدتی که حاکم بر تمام موجودات زنده و بهویژه انسان است، لزوم پژوهش و شناخت اختلافات افراد را برای هر کسی آشکار میسازد. درخت تنومند دانش از دو ریشه روییده و از دو چشمه سیراب شده است: اول معارف بشری که از روشهای عقلی، تجربی و نقلی فراهم آمده و فربه شده، و دوم ادیان الهی و کتب آسمانی که از سر منزل عالم الوهیت نازل شده و گسترش یافته است. در واقع بازخوانی، کشف و مکاشفه در کتاب تکوین و کتاب تشریع در چارچوب علم و دین ظهور مییابد و به بشر عرضه میشود. برای اینکه نظام تکوین و تشریع از خالق واحدی سرچشمه گرفته و جلوهها و مظاهر خدای یگانه را نشانگر است.
برای اینکه بتوانیم از این رهگذر این موضوعات را بهصورت تطبیقی بررسی کنیم، یک نوع از راهکارهای ارزشیابی آموزههای روانشناسی، عرضه آنها بر منابع اصیل اسلامی؛ بهخصوص قرآن کریم میباشد. این کار در سایة مطالعۀ تطبیقی میان مفاهیم روانشناسی و قرآن امکانپذیر است. در مطالعات میان رشتههای قرآنی، دو گونۀ اصلی «میان رشتههای روشی» و «میان رشتههای نظری» وجود دارد که نوع روشی عبارت است از بهکارگیری روش یا مفهوم رشتههای دیگر به منظور پاسخ به یک سؤال یا توسعۀ یک نظریه که خود بر اساس اختلاف روشها به چهار گونۀ فلسفی، تجربی، تاریخی و تفسیری تقسیم میشود و در اینگونه، تنها از روشهایی که به شکل عمومی در رشتههای دیگر مورد استفاده قرار می-گرفته است بهرهبرداری می¬شود، بدون استفاده از اصطلاحات و موضوعات آن علوم، ولی در میان رشتگی نظری که بر پایة فهم یک موضوع یا حل یک مسئله است از اصطلاحات، موضوعات، قواعد و... که در آن علوم مورد استفاده قرار میگیرد نیز بهرهبرداری میشود و به دو گونه است:
- استفاده از علوم دیگر برای فهم مفاهیمی در قرآن کریم که چند تباری هستند.
- حل مسائل انسانی، اعم از مسائل فردی و اجتماعی، توسط گفتمان قرآنی و مفاهیم مطرح شده در علوم و فرارشتگی قرآنی نیز نگرشی کلنگر به پدیدهها دارد و پژوهشهایی را در برمیگیرد که بر مبنای موضوعاتی هستند که به رشتۀ خاصی تعلق ندارند؛ مانند تجارب معنوی که نمیتوان آنها را به علم خاصی محدود کرد. با چنین مقدمهای از گسترۀ مطالعات میان رشتهای، میتوان به آشفتگی برداشتی از اینگونه پژوهش¬ها در مطالعات قرآنی پایان داده و نقشۀ راهی را برای پژوهشگران علاقهمند به مطالعات میان رشتهای قرآن کریم ترسیم نمود تا بر اساس علایق و انتظاراتشان بتوانند به پژوهش در مورد آن بپردازند.
برقراری گفتمان میان قرآن و روانشناسی در موضوع تفاوت¬های زن و مرد میتواند زوایای جدیدی را در زندگی بشر بگشاید. از این روی باید دانست مهمترین مشکلاتی که در این مسیر نمیتوان آن را توجیه کرد و بحث جنسیت را عمومیت داد، اینکه ممکن است بعضی از صفات و خصلتها در عدهای صدق نکند، آنگاه این افراد چنین میپندارند که در وجودشان نقصی وجود دارد؛ بهعلاوه عمومیت و کلیگویی کار مشکلی است. ولی حقیقت این است که زن و مرد همانطور که از نظر ساخت بدنی از هم متمایزند، تفاوتهای روانی آنان نیز از نظر علم روانشناسی در فرهنگهای مختلف به اثبات رسیده است. توجه به این تفاوتها که تنها زاییدۀ محیط نیست، و شناخت بهتر هریک از دو جنس، به زندگی بهتر آنها میانجامد و آدمی را به سوی زیستی بایستهتر رهنمون میشود. تلقین زیست مردانه به زن و برعکس، نابودکنندۀ انسانیت و پایمالی شرف و امتیازات انحصاری اوست؛ اثری که به سرگردانی و استثمار منجر میشود، و روان و جسم او را در وادی هلاکتساز بیهویتی میفرساید و استعدادها و تواناییهای بینظیر وی را به انحراف کشانده و هستی پایدار و ارجمندش را متزلزل میسازد.
اینکه افراد در رفتارشان با یکدیگر تفاوت دارند در حوزه روانشناسی، به روانشناسی افتراقی معروف است یک بعد خاص از تفاوتهای فردی، تفاوتهای میان زن و مرد است. در نظریه سنتی مرد هنجار و زن اعراض از این هنجار است.
سابقه این تحقیقات به 2400 سال برمیگردد و دانشمندانی مثل ارسطو، افلاطون یونان باستان در این موضوع همان نقطه نظرات را داشتند. بعضی از دانشمندان نظرات متفاوت و موضع منفی درباره زنان داشتند بهعنوان مثال فروید معتقد به تفاوت روانشناختی میان زن و مرد بود و درباره زنان کاملاً موضع منفی و بدبینانه داشت که ناشی از عواملی مثل حسادت، احساس حقارت، عوامل اجتماعی و یا عوامل فرهنگی، و یا حتی عامل ماهوی دانستهاند.
بهطور اجمال میتوان از مجموع نظرات روانشناختی، تفاوتهای زن و مرد را عمدتاً ناشی از عوامل زیستشناختی (زنها و کالبدشناسی) یا حاصل محیط اجتماعی (یادگیری، تربیت) دانست علاوه بر عوامل ذکر شده، عوامل زیستی و مغزی نقش اساسی دارند. آیات قرآن کریم هم با تصریح به تفاوت زن و مرد و انعکاس آن در آیات مختلف به تبیین احکام الهی براساس این مبنا قرار داده است و آیاتی که به تصریح به این تفاوت پرداخته است و در ادامه با تعمق به آیات قرآن در این حیطه خواهیم پرداخت.
در این رساله مباحث زیر بررسی میشود:
1- فصل اول در سه گفتار تنظیم شده گفتار نخست به کلیات تحقیق از جمله، تبیین موضوع، پیشینه تحقیق، سؤالات تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق و روش تحقیق اختصاص یافته است.
و گفتار دوم به بررسی مفاهیم (تفاوت، روح، بررسی تطبیقی) و واژگان همنوا مانند روان، عقل، قلب میپردازد. و در گفتار سوم؛ مبادی تحقیق که در ارتباط روح و روان، تبیین جنس و جنسیت و مراحل ادراکات عقلی و... پرداخت شده است تا مبانی مطرح شده در فصول برای مخاطب توضیح داده شود.
2- فصل دوم در دو گفتار تنظیم شده، گفتار اول تفاوت زن و مرد در حوزه ادراکات عقلی و ذهنی در شاخههای (عقل نظری و عقل عملی) و قوای متفاوت ذهن انسانی وکارکردهایش (تجزیهوتحلیل، حافظه و تخیل، انتقال و داوری) بررسی میشود. و در گفتار دوم وجود تفاوت در ادراکات عقلی مرد و زن در گستره آیات قوامیت و حلیة و... میپردازد و درحوزه روانشناسی همراه با بررسی تجربیات روانشناختی و تفاوت در ساختمان مغزی، به بررسی تفاوت ادراکات عقلی میپردازد.
3- فصل سوم گونههای تفاوت ادراکات عقلی درچهار گفتار تنظیم شده است. گفتار اول: تفاوت در حوزه ادراکات عقل نظری مانند عمق فهم و دوراندیشی، تجزیهوتحلیل، به کار بستن، از دیدگاه قرآن و روانشناسی میپردازد. و گفتار دوم تفاوت در حوزه ادراکات عقل عملی مانند تعهدات در پیمانهای اجتماعی در آیات قرآن و روانشناسی میپردازد. گفتار سوم تفاوت حاکمیت ادراکات عقلی بر عواطف که بیشتر در مقام شهادت در قرآن و روانشناسی تنظیم شده است. و گفتار چهارم تفاوت مرد و زن در قضاوت و تصمیمسازی در دو گستره قضاوت و مشورت در آیات قرآنی و دیدگاه روانشناسی بحث میشود.
4- فصل چهارم تفاوت مرد و زن در حوزه گرایشهای فردی در یک گفتار با سه رویکرد تنظیم شده است. در حوزه گرایش به زینت و تجمل و گرایشات غیرمادی در معناگرایی مثل نظم و ثبات و احترام و نحوه برخورد با حوادث ناگوار و مدیریت بحران در دو گستره قرآنی و روان شناسانه بحث میشود.
5- فصل پنجم در تفاوت روحی زن و مرد در حوزه گرایشهای اجتماعی با یک گفتار با چندین رویکرد تنظیم شده است. رویکرد اول؛ مرد و زن در زندگی اجتماعی خود چه بهصورت فردی و چه بهصورت مشترک رفتارهایی را در ایجاد ارتباط با دیگران نشان میدهند که بیشتر به نوع جنسیت و نقش آنها در خانواده برمیگردد. در بعضی آیات قرآن، مباحثی مانند تجلی پیوند عاطفی از آسیه، تجسس، حسادت، احساس مسئولیت و غیره به موضوعات اجتماعی کشانده میشود. اما در روانشناسی نرمش و انعطاف زنان، تجسس و رقابت از نظایر تمایز مرد و زن، تفوقطلبی مردان، تفاوت در احساس مسئولیت به همراه خلاصه فصل ارائه میشود.
6- فصل ششم، تفاوت روحی زن و مرد در حوزه گرایشهای خانوادگی با سه گفتار تنظیم شده است گفتار اول تفاوت در تأمین نیازهای جنسی و گفتار دوم در روابط عاطفی با همسران و گفتار سوم در روابط عاطفی تربیتی با فرزندان از مواردی است که این پژوهش درگستره قرآنی و روانشناسانه درصدد تبیین آن است.
با منابع تفسیری موجود، علمای تفسیر در تبیین آیات به ابعاد مذکور خیلی کم توجهی کردهاند. لذا واقعاً با وجود خلأ منبع در این موارد در پارهای از موارد نگارنده به شرح گستردهتر بحث پرداخته و به استنباط ظاهری آیات و حتی معانی متلازم روی آورده و بیان نموده است و انتظار میرود که مفسرین عصر حاضر و آیندگان درصدد تدوین تفاسیری با رویکرد روانشناسانه اقدام کنند. کتب روانشناسی که زادگاهش تمدن غرب بوده و بیگانه از تمدن اسلامی است، ماملزم به کنار هم قرار دادن سبک زندگی متناظر قرآنی و مادیگرایانه هستیم و در بعضی موارد معانی متماثل پیدا نمیشود، چرا که باهویت آن کاملاً متفاوت است. بر دانشمندان روانشناس اسلامی این وظیفه خطیر را که با تبیین روحی و روانی حقیقی زن و مرد در قالب نظام تکوین و تشریع، در این نوع علم نظریهپردازی کرده و تجربیات بشری علم روانشناسی هم بدینوسیله بازخوانی شده و یک علم تکامل یافتهای در فراروی بشریت قرار داده شود، که به بسیاری از سرگشتگی و حیرانی بشریت کنونی پایان داده میشود.
نتیجهگیری نهایی
پژوهش تفاوت روحي مرد و زن در قرآن و روانشناسي در پنج بحث تنظیم شده؛ دو مبحث مربوط به بینشها و سه مبحث مربوط به گرایشهاست و نتایجی ارزشمند حاصل شده است که در ذیل بیان میشود.
- ایجاد برقراری گفتمان میان قرآن و روانشناسی در موضوع تفاوتهای روحی زن و مرد توانسته زوایای جدیدی را در این تطبیق در اختیار دانشپژوهان قرار دهد.
- تفاوت روحی زن و مرد در حوزه ادراکات عقلی؛ مردان در عقل نظری برتر از زنان و در عقل عملی این برتریت دقیق روشن نیست.
- شاخصترین آیات، در تفاوت ادراکات عقلی مرد و زن، آیات قوامیت و حلیة و... است.
- در قوای ذهن انسانی مردان از نظر تجزیهوتحلیل بهتر عمل میکنند که برمیگردد به اینکه در دیداری مردان استقلال میدانی دارند. ولی زنان با جزءنگر بودن توانمندی تجزیهوتحلیل را از دست میدهند ولی در مسائل فراتحلیلی کارایی زنان بیشتر از مردان بوده است.
- در ادراکات عقلی در حوزه عقل نظری، از جهت عمق فهم و دوراندیشی، در شرایط محیطی و فرهنگی یکسان از دیدگاه قرآن میان مرد و زن تفاوتی وجود ندارد. ولی از دیدگاه علم روانشناسی مردان ممتازترند.
- مردان بهخاطر سرعت در پردازش اطلاعات و درك كلي مطالب، از سرعت بيشتري در كاربرد (بهكار بستن) برخوردار هستند و رشد هوشی پسرها از طریق مهارتهای عملی صورت میگیرد.
- در عهد و پیمان در قرآن میان زوجین در عدم تعهد مردان بیشتر مورد توجهند. و عدم تعهد در بقیه امور زنان بیشتر مورد توجهند و روانشناسی در همه امور زنان را مورد اتهام قرارداده است.
- تخیلات عوامل ایجادکننده ارتباط انسانها با عالم هستی است تفاوت زن ومرد در قوه خیال از دیدگاه قرآن عام مطرح شده ودر قرآن به این تفاوت اشارهای نشده است ولی در روان شناسی زنان معمولاً ازقدرت تخیل بسیار بالایی برخوردارند.
- زنان در سرعت ادراک و حافظه برای به خاطرسپاری جای اشیاء برتری نشان میدهند و حافظه آنان دقيق و سريع است. در قرآن از داوری زنان در نوع خاص سخنی به میان نیامده ولی در اکثر داوریهای عمومی زنان هم مورد مخاطب هستند.
- معجزه موسی و ایمان نیاوردن فرعونیان مصداق بارز عقل نظری و عملی است.
- ادراکات عقلی ذاتی انسان است و با عوامل محیطی، فرهنگی و اجتماعی و.. به فعلیت میرسد.
- تفاوت مرد و زن در پرتو تجربیات روانشناختی مطرح شده و دلیل برتری مرد بر زن، عدم وجود تجربه درزنان بهخاطر عدم حضور در اجتماع است.
- تفاوت مرد و زن در گرایش به زیبایی در آیات، اینکه مظاهر گرایش به زیبایی در مرد و زن متفاوت است آنچه مورد علاقه مردان وزینت برای آنهاست بسیار گسترده بوده و خود زنان با زر و زیور از تمایلات مردان شمرده میشوند. ولی گرایش زنان غالباً به سمت زیور آلات و تجملات بیان میشود.
- ارتباطی بین عدم ثبات و عدم تحمل زنان وجود ندارد. عدم تحمل زنان در بعضی امور بسیار بیشتر از مردان، و در بعضی از امور دیگر در حد مردان است و فقط در برخی موارد مثل قدرت جسمی و... مردان تابآوری بیشتری دارند. و این دلیل بر عدم ثبات زنان نمیشود. و اگر هم اموری را زنان وارد نمیشوند قرآن از نقشهای آنان مستتر یاد کرده است.
- اما در روانشناسی نرمش و انعطاف بیشتر در زنان، تجسس از ویژگیهای متمایز زنان، حسادت و رقابت از نظایر تمایز مرد و زن، ارتباط فعالیتمدار مردان، تفوقطلبی مردان، زنان در اوصافی مانند ابراز محبت و همدردی و همدلی، مشارکت اجتماعی، دگرخواهی، نجابت و صمیمیت بر مردان برتری دارند. در حالیکه مردان بیشتر استقلالطلب، سلطهجو و پرخاشگر هستند و نیز رقابت، مقاومت و سرکشی فزونتری دارند.
- با بیان ماجرای حضرت موسی به این نکته مهم میرسیم که مردان در حس نوعدوستی اقدام عملی کرده و از همدلی زبانی خیلی استفاده نمیکنند در حالیکه زنان در این امر برجستهتر هستند.
- در امر شهادت، پذیرفتن دو زن بجای یک مرد در آیه قرآن ارتباط با عواطف زنانه دارد و نه ضعف عقل آنان، و در روانشناسی تأثیرعواطف در بخاطر سپاری و جاگزاری در بیان اطلاعات به اثبات رسیده است.
- در امر قضاوت بهطور خاص قرآن به اشاره نکرده که قاضی حتماً مرد باشد ولی در قضاوت بهطور عام بستگی به موضوعات داردکه زن و مرد متفاوت هستند. و در روانشناسی اگر عواطف و احساسات در هر کسی بر تعقل او غلبه کند او نمیتواند داوری درستی ارائه دهد و در این مورد زنان مورد توجه هستند.
- آیات قرآن کریم بهطور عام زنان و مردان را دعوت به مشاوره با یکدیگر کرده است و تفاوتی در این موارد بهطور صریح نیامده است. اما روانشناسان بهطور مطلق مشورت با زنان را رد کردهاند و دلایلی مانند وجود هیجانات زیاد و عواطف شدید را مطرح کردهاند.
- احترام زنان نسبت به همسران خود بیشتر در قالب تکریم و رسیدگی و برآوردن نیازهای او منعکس میشود.
- نوع احترامی که مردان در مقابل زنان از خود نشان میدهند در قالب توجه و حمایت است که در ماجرای موسی (ع) و دختران شعیب بحث شد.
- مرد و زن در برخورد با پیشامدها و حوادث ناگوار، و از جمله در نحوه مدیریت بحران، رفتارها و واکنشهای هر دو بستگی به تفاوت روحی هریک، متفاوت خواهد بود. اما هر دو میتوانند در پرتو ایمان به خداوند و توکل به ساحت او، در برابر ناملایمات شکیبایی و بردباری بیشتر از خود نشان دهند.
- براساس اصل مهم نیاز انسان به گرایشات اجتماعی، در حوزه گرایشهای اجتماعی در ایجاد ارتباط با دیگران مانند رابطه عاطفی، حسادت و تجسس در اموری خاص، زنان برجستهتر هستند. و مردان در روحیه احساس مسئولیت عملی، تفوقطلبی در قدرت، فعالیتمدار بودن جلوتر هستند.
- در تفاوت روحی مرد و زن در روابط جنسی در قرآن با توجه به آیه 2 سوره نور، زنان قدرت جنسی بیشتری دارند.
- تفاوت مرد و زن در رفتارهای جنسی، بستگی به جنسیت هرکدام متفاوت است. زنان گرایش به خود آرایی و خودنمایی (آیه31 سوره نور)، و مردان گرایش به نگاه شهوت آلود دارند (آیه 30 سوره نور).
- تفاوت روحی مرد و زن در بعد عاطفی مسئلهای است که به روحیات و تفاوت جنسیتی آنان برمیگردد. مردان در بعضی آیات قرآن مانند آیه 21 سوره روم و آیه 34 سوره نساء، پيوسته با عزم و ارادهی قاطع ناظر و مراقب زندگی مشترك زنش بوده و این دوست داشتن و عواطف مردانه در زندگی مشترک نسبت به زن است.
- از نیازهای عاطفی زوجین بهطور مشترک عشق برای هر دو یکسان است. مورد اعتماد بودن، پذیرفته شدن و مورد ستایش قرار گرفتن از نیازهای بخش مردانه است و محتاج به مراقبت، ادراک، احترام از نیازهای بخش زنانه است.
- تفاوت مرد و زن در نحوه عواطف نسبت به فرزندان، بستگی به روحیات والدین دارد مردان با ویژگیهای روحیشان نوع رفتارهای تربیتی او با مادر که منبع عاطفه و احساسات است فرق خواهد کرد. مهر و محبت مادر بیقید و شرط است و محبت پدر مشروط به انجام وظایف فرزند دارد.
- پژوهشهای قرآنی و روانشناسی در ابعاد خانوادگی، یکی از ضروریات اساسی در زندگی بشر امروزی است که میتواند راهگشادر مشکلات باشد.
نظرات