اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَاَبیها وَبَعْلِها وَبنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ مااَحاطَ بِه عِلْمُكَ
آقا سلام، روضه مادر شروع شد
باران اشکهای مکرر شروع شد
آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دم یک در شروع شد
تا ریشههای چادر خاکی مادرت
آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد
این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد
وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانهداری دختر شروع شد ...
دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد
نظرات