وقتی هوای شهر نفس گیر میشود
با روضه حسین نفس تازه میکنم
استمرار بر بكاء و گريستن بر عزای حضرت سید الشهدا علیهالسلام
گاهی اصل گريه در مورد حادثه عظيم كربلا مطرح است و گاهی هميشگی بودن و استمرار بر آن كه اين استمرار، مطلب ديگری است.
ابونعيم اصفهانی در كتاب حلية الاولياء، درباره استمرار گريه و اشك ريختن روايتی را از امام سجّاد عليه السلام نقل میكند؛ همان روايتی كه در محافل و مجالس می شنويد كه از امام سجّاد عليه السلام سؤال شد: چرا اين قدر گريه میكنيد؟
ايشان فرمودند: چرا گريه نكنم؟ من به چشم خود اين حادثه را ديدم.
آن گاه حضرتش به داستان حضرت يعقوب عليه السلام اشاره میفرمايند كه حضرت يوسف عليه السلام مدّتی از حضرت يعقوب عليه السلام جدا شد. "با اين كه يعقوب میدانست يوسف زنده است؛ ولی به تصريح قرآن مجيد آن قدر گريه كرد تا آن كه بينايی او از بين رفت و يا نزديك از بين رفتن بود"؛ پس با اين وجود من چگونه گريه نكنم؟
امام سجّاد زين العابدين عليه السلام برای مصائب حادثه كربلا آن قدر گريه كردند كه يكی از پنج نفری شدند كه در عالم به بسيار گريستن معروفند. از جمله ايشان حضرت صدّيقه طاهره سلام اللّه عليها هستند.
بنابراين روايات، افزون بر گريه بر مصايب حضرت سيّدالشهداء عليه السلام، بايستی استمرار بر آن نيز باشد. البتّه اقامه عزا و مراسم عزاداری حضرت سيّدالشهداء عليه السلام تنها به گريه ختم نمی شود و بايد مراسم های ديگری نيز وجود داشته باشد (برگرفته از کتاب «ناگفته هایی از حقائق عاشورا» تألیف نگاشته حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی).
اگر امام حسین علیهالسلام امام تو است باید راه او را بروی ...
متأسّفانه مسئلهى پيشوایی و پيشروى در مورد امام، امروز در معارف فرهنگ شيعى ما هيچ مطرح نيست. تا میگویی امام حسين (علیهالسّلام) در فلان موقعيّت يک چنين عملى انجام داد، اميرالمؤمنين (علیهالسّلام) چنان و.. ميگويد: آقا! اينها امام بودند.
خب، به دلیل اینکه اینها امام بودند، بايد تو پيروى كنى. يعنى چه که بگویی او چون امام است، پس من نميتوانم پسِ كار او و دنبال راه او را بگيرم؟ در حالى كه اين خطاى خيلى بزرگى است،
وقتى كه ما امام را به امامت شناختيم، بايد راه امام و خطّ سير زندگى او را هم بفهميم و بدانيم؛ تا بتوانيم دنبال اين خطّ سير را بگيريم و عمل كنيم.
اميرالمؤمنين (صلواتاللهعليه) فرمود: «ألا وَ إنَّ لِكُلِّ مَأمومٍ إماماً يَقتَدِى بِه»؛ هر مأمومى امامى دارد كه به آن امام اقتدا ميكند، دنبالهرو آن امام است و بايد دنبال آن امام برود؛ والّا امامِ او نيست و او هم مأموم او نيست. پس مسئلهى اقتدا كردن و دنبال خطّ سير و زندگى امام رفتن، مطلبى است لازم و مقتضاى لفظ امام و مأموم (کتـاب «همرزمان حسین علیهالسلام؛ سخنرانیهای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله العالی در محرم الحرام ۱۳۵۱»).
تنها حسین هست و دلم قرص و محکم است
تنها حسین از همه عالم مرا بس است...
نظرات