مقدمه
خداوند در قرآن کریم، پيامبر اعظم (صلياللهعليهوآله) را بهترين و برترين الگو براي جهانيان معرفي نموده است: « ولقد کان لكم في رسولالله اسوة حسنة». لذا ضروری است تا شخصيت عظيم پيامبر(صلياللهعليهوآله) براي مسلمانان بهتر و بيشتر معرفي و شناسانده شود. به يقين ابعاد وجودي آنحضرت در تمامي عرصهها و زمينهها الگو و اسوة تمامي آزادمردان و بزرگان علم و تقوي است؛ چرا كه از طرفي يكي از جهات برجسته شخصيت پيامبر اکرم(صلياللهعليهوآله)، سيره اخلاقي آن حضرت ميباشد. خداوند ميفرمايد: « وانك لعلي خلق عظيم»، اخلاق حسنه و برجسته آنحضرت نيز الگوي خوبي براي عارفان و علما و صلحاست تا با تأسي به سيره اخلاقي پيامبر(صلياللهعليهوآله) در جهت تكميل و تتميم مكارم اخلاقي تلاش نمايند، «انّي بعثت لاتمم مكارم الاخلاق».
به يقين ميتوان گفت كه امام خميني(قدسسره) به عنوان يكي از بهترين پيروان راستين پيامبر اعظم(صلياللهعليهوآله) در طول تاريخ اسلام بوده است كه توانست با الگوگيري از رفتار و كردار و گفتار آنحضرت، جهان تشنه معنويت را به سوي اخلاق و معنويت هدايت و ارشاد كند؛ لذا بررسي شباهتهاي اخلاقي امام امت(قدسسره) با پيامبر اعظم(صلياللهعليهوآله) حاوي نكات مهم و مناسبي است كه در ايام رحلت آن اسوة تقوي و علم قابل استفاده است.
در اينجا جهت رعايت اختصار به برخي از ويژگيهاي مهم اخلاقي اشاره ميشود:
1- زهد و سادهزيستي
يكي از ويژگيهاي پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) سادهزيستي آنحضرت در طول زندگي است كه همگان بر آن اعتراف داشتهاند و يكي از عوامل مؤثر در جذب افراد به ويژه محرومان و مستضعفان همين ويژگي سادهزيستي ايشان بود كه زبانزد عام و خاص بود. به گونهاي كه لباسهاي ساده ميپوشيد و غذاهاي ساده تناول ميكرد، با افراد فقير و محروم همسفره ميشد و در كنار آنها مينشست و هيچگونه امكانات مادي خاصي براي خود و خانواده جذب نميكرد و حتي در مقابل برخي درخواستها و رفتارها واكنش نشان ميداد و مرتب تذكر ميداد كه بايد ساده زندگي كرد و از اين زندگي براي آخرت استفاده نمود، زيرا «الدنيا مزرعة الاخرة». آنحضرت دنيا را مركز خطا و اشتباه ميدانست و ميفرمود: «الدنيا رأس كل خطيئة». معروف است كه پيامبر(صلياللهعليهوآله) «خفيف المؤونه» بودند و خود در زندگي روش سادگي را انتخاب كرده بودند.
امام امت(قدسسره) نيز اين شيوه زندگي را در طول زندگاني خود، چه در ايام تحصيل و چه در ايام تدريس و چه در كسوت حكومت، رعايت ميكرد و همگان به ويژه علما و روحانيون را به سوي آن فرا ميخواند. نقل ميكنند منزلي را در پاريس براي امام(قدسسره) اجاره كردند كه عليرغم كوچك بودن، خيلي زيبا و شيك بود و امام وقتي موضوع را فهميدند حاضر نشدند به آن منزل بروند، يا زماني كه ميوه زيادي براي منزل خريدند دستور دادند تا بخش اضافه آن را پس بدهند و به مقدار نياز در منزل نگه دارند. همچنين نقل ميكنند كه پس از انقلاب، به خاطر ديدارهاي فراواني كه حضرت امام(قدسسره) با مردم و مسئولين و ميهمانان خارجي در حسينيه جماران داشتند، برخي از مسئولين قصد كردند تا ساختمان حسينيه را تميزتر و بهتر از قبل بكنند ولي حضرت امام(قدسسره) اجازه اين كار را ندادند.
استفاده از غذاهاي ساده مثل سيبزميني و تخممرغ باعث تعجب اطرافيان و گاهي ميهمانان ايشان شده بود. آري، سادهزيستي امام(قدسسره) حتي پس از اينكه زمام رهبري را به دست گرفتند، كاملاً آشكار و عيان بود و حضور ايشان در يك خانه بسيار ساده و معمولي در جماران نیز ، اعجاب و بهت همگان را برانگيخت و كمتر كسي بود كه به منزل امام برود و تحت تأثير سادهزيستي ايشان قرار نگيرد.
2- صبر و استقامت
خداوند خطاب به پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) ميفرمايد: « فاستقم كما امرت ومن تاب معك»، اين بيان در مقام ترغيب و تشويق آنحضرت به صبر و استقامت در برابر مشكلات و مصائب و اعمال دشمنان است. پيامبر(صلياللهعليهوآله) نيز در طول 23 سال هدايت و ارشاد مردم، اين امر و دستور الهي را به نحو احسن انجام دادند و در مقابل سختترين مشكلات به خدا پناه بردند و آن را تحمل كردند؛ مشكلاتي نظير فوت شدن فرزندان، هجرت و تبعيد به شعب ابيطالب و... جنگها و درگيريهاي قومي و قبيلهاي، طعن و توهين دشمنان، كشته شدن دوستان و... .
امام خميني(قدسسره) نيز قبل و بعد از انقلاب با مشكلات متعددي مواجه بود و همانند پيامبر گرامي اسلام(صلياللهعليهوآله) راه صبر و استقامت را در پيش گرفت و موفق شد بر مشكلات و مصائب فائق آيد و لذت پيروزي و خوشبختي را بچشد.
حضرت امام(قدسسره) با مشكلات متعددي از جمله برخورد دشمنان با ايشان (اعم از شاه و آمريكا و اسرائيل و حكومتهاي وابسته و منافقان)، فوت فرزند (حاجآقا مصطفي)، توهين و تحقير حكومت شاه و برخي حكومتهاي استعماري، دستگيري و تبعيد به كشورهاي همسايه، فشارهاي روحي و رواني دستگاههاي تبليغي استعمار و استكبار، محدوديتها و محروميتهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي، شهادت دوستان و ياران و... مواجه بودند، ولي توانست به خوبي از اين امتحانات سربلند بيرون بيايد و انقلاب اسلامي را به ثمر برساند. بعد از انقلاب نيز با توطئههاي فراوان آمريكا و اسرائيل و ايادي آنها در داخل و خارج مواجه شد. كودتاها، جنگ و تعرض، محاصره اقتصادي و... از جمله اين فشارها بود كه با صبر و استقامت آنحضرت، همه مشكلات برطرف شد و به نفع انقلاب و اسلام تمام شد و امام(قدسسره) توانست پاداش آن همه صبر و استقامت خود را از خداوند بگيرد و لحظهاي از اهداف ديني خود در حكومت فاصله نگيرد و حتي مصممتر از قبل وارد ميدان شود. و اين مقاومتها موجب شد تا الگويي باشد براي ساير آزادمردان جهان، اعم از مسلمانان و غيرمسلمانان كه بتوانند با اين اهرم قوي يعني صبر و استقامت بر استكبار جهاني پيروز شوند كه نمونههايي از آن را در لبنان و فلسطين و افغانستان شاهد بوديم.
3- مشورت با ديگران
خداوند در قرآن كريم به پيامبر(صلياللهعليهوآله) دستور ميدهد كه در كارها با افراد مشورت كن، « وشاورهم في الامر» و آنحضرت نيز در انجام برخي امور با اهلنظر مشورت ميكردند و حتي برخي اوقات نظرات آنها را اعمال ميكردند، با اينكه خود نظر ديگري داشتند و اين به جهت احترام به آراء و افكار ديگران بود؛ با اينكه آنحضرت عالِم و آگاه به امور بود و به يقين به همه امور احاطه داشت و نيازي به مشورت و دريافت رأي ديگران نداشت. ولي اين ويژگي بارز اخلاقي آنحضرت موجب شد تا مردم هر روز بيشتر نسبت به ايشان گرايش پيدا كنند و سران قبايل و اقوام تمايل بيشتري براي گرايش به دين اسلام داشته باشند.
زندگي امام خميني(قدسسره) نيز شامل چنين مشورتهايي در امور مختلف حتي قبل از انقلاب بود. قبل از انقلاب، استفاده از نظرات علما و كارشناسان براي مقابله با طاغوت را سرلوحه كار خود قرار داده بود و عليرغم همه مشكلات و تبعات آن سعي ميكرد تا از نظرات افراد استفاده كند. پس از انقلاب نيز استفاده منظم و مرتب از متخصصان و كارشناسان مورد اطمينان و امين، جزو كارهاي اصلي آنحضرت در انجام امور به ويژه مسائل مربوط به جنگ و ارتباط با كشورهاي ديگر بود و هميشه به آراء و افكار ديگران احترام ميگذاشت.
4- مبارزه با نفس
يكي از صفات برجسته و بارز پيامبر گرامي اسلام(صلياللهعليهوآله) مبارزه ايشان با نفس اماره بود. آنحضرت حتي قبل از بعثت به اين امر اهتمام داشت و سعي ميكرد در همه امور با نفس خويش مبارزه نموده و حق و حقيقت را در نظر بگيرد و به آن عمل كند. لذا پس از بعثت نيز اين امر را جهاد اكبر ناميدند كه بدون آن انسان نميتواند به مقام اصلي خود برسد و به همين جهت سيره و گفتار آنحضرت مملو از كلمات و جملات و رفتارهايي است كه مبارزه ايشان را با نفس آشكار ميسازد.
امام خميني(قدسسره) همزمان با تحصيل علوم اسلامي، در مقام تهذيب نفس از رذايل اخلاقي و كسب فضايل كريمه در آمد و ديري نپاييد كه از پارسايان و زاهدان قرار گرفت و نزد مراجع و فضلاي حوزه علميه منزلتي والا يافت. ايشان در دوران تدريس و حكومت نيز در جهت مبارزه با نفس گامهاي بلندي برداشت و از هر چيزي كه بوي دنيا و دنياطلبي و رياست داشت فاصله ميگرفت و حتي پس از فوت آيتالله بروجردي سعي ميكرد براي مرجعيت ديني شيعيان مطرح نشود و براي همين كمتر در انظار و مجالس ظاهر ميشد. پس از انقلاب اسلامي نيز كمتر جلسهاي بود كه ايشان خود و ديگران را به مبارزه با نفس دعوت نكند.
5- نظم در امور
يكي از عوامل موفقيت افراد بزرگ در طول تاريخ، رعايت نظم در امور است. از جمله اموري كه پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) نسبت به آن حساسيت و توجه خاصي داشتند، نظم در كارها بود و حتي در روايات آمده كه مؤمن بايد وقت خود را به سه بخش تقسيم كند: بخشي را به خواب و استراحت، بخشي ديگر را به عبادت و بندگي خداوند و بخشي را هم به كار و تلاش و تأمين معاش زندگي خود و خانواده بگذارد.
در جنگها نيز پيامبر(صلياللهعليهوآله) سپاه خود را به صورت منظم تقسيم كرده و به هر كدام از آنها مطابق با صلاحيت و شرايط آنان، مسئوليت مشخص و معين واگذار ميكردند و به همين سبب در جنگها پيروز از ميدان بيرون ميآمدند. اختصاص بخشي از وقت به مسائل عبادي و بخشي ديگر را به امور خانواده و نيز بخشي ديگر از وقت و زمان را به انجام امور مردم از جمله برنامههاي پيامبر(صلياللهعليهوآله) در طول دوران پس از بعثت بوده است كه حاكي از نظم و انضباط ايشان در امور است.
مسئله نظم و انضباط حضرت امام(قدسسره) نيز زبانزد عام و خاص است و از دوران جواني ايشان اهتمام به اين كار داشتند و سعي ميكردند كه فرصتهاي خود را به گونهاي مناسب تقسيم كنند تا حداكثر استفاده از آن را بنمايند. تقسيم اوقات ايشان به صورتي بود كه ديگران حتي اوقات شرعي و عادي خود را براساس حركات و رفت و آمدهاي حضرت امام(قدسسره) تنظيم ميكردند. ايشان بخشي از وقت خود را به مطالعه و تحصيل علوم اختصاص ميدادند و بخشي ديگر را به تدريس و تبليغ دين و هم به عبادت و بندگي خداوند اختصاص مي دادند و بخشي ديگر را به انجام امور شرعي و كارهاي عادي مردم خصوصاً پس از انقلاب، رسيدگي به اوضاع و شرايط كشور اختصاص ميدادند. نظم و وقتشناسي ايشان به گونهاي بود كه حتي اطرافيان امام(قدسسره) بهتزده و شگفتزده ميشدند و اين كار را نشان ايمان و صلابت و استفاده مناسب از عمر ايشان ميدانستند كه سعي ميكنند حداكثر بهرهمندي را از عمر كوتاه خود داشته باشند تا نزد خداوند شرمنده نشوند.
6- خوشرفتاري با ديگران
خداوند در قرآن كريم خطاب به پيامبر اعظم(صلياللهعليهوآله) ميفرمايد: « فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظّاً غليظ القلب لانفضّوا من حولك»، يعني اين از نعمت الهي است كه تو را مهربان و نرمخو قرار داده است و اگر تو با مردم با خشونت برخورد ميكردي مردم از اطراف تو پراكنده ميشدند و جذب تو و اسلام نميشدند.
خداوند ميفرمايد اين در پرتو رحمت الهي است كه شامل حال پيامبر(صلياللهعليهوآله) شده كه آنحضرت با مردم با ملايمت و نرمش برخورد كند و آنها را با اسلام آشنا ساخته و به دين مبين اسلام جذب كند. ملايمت و حلم و بردباري و حسنخلق و رفتار و تحمل و عفو ديگران موجب گسترش اسلام در زمان پيامبر(صلياللهعليهوآله) بود. آنحضرت در عين حالي كه در امور ديني و اجراي احكام اسلامي صلابت داشت، ولي با مسلمانان و مؤمنين مهربان و خوشرفتار بود، « اشداء علي الكفار رحماء بينهم». اين از صفات بارز پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) بود. در نهجالبلاغه، حكمت333 آمده است: «المؤمن بِشره في وجهه وحزنه في قلبه»، شادابي و نشاط مؤمن در چهرهاش آشكار ميشود و اندوه و نگراني خود را در قلبش نگه ميدارد و براي ديگران آشكار نميسازد تا آنها را ناراحت كند؛ و اين رفتاري بود كه پيامبر(صلياللهعليهوآله) در طول زندگاني خود به نحو احسن رعايت ميكرد.
امام خميني(قدسسره) نيز هميشه با اطرافيان خود مهربان و خوشرفتار بود. ايشان در ارتباط با خانواده نيز بهترين و مناسبترين رفتار را داشت. با كودكان بازي ميكرد و مسائل اسلامي را با نرمي و ملايمت به آنها آموزش ميداد و سعي ميكرد از تكلّف و سختي در ارتباط با آنان و حتي ساير افراد پرهيز كند. امام امت(قدسسره) مرتب به مسئولين و كارگزاران حكومت سفارش ميكردند كه با مردم و مراجعان بدرفتاري نكنيد و به آنها احترام بگذاريد. رفتار و كردار امام به گونهاي بود كه همه مردم مشتاق ملاقات ايشان بودند. حتي نقل ميكنند كه در روزهاي اول آمدن امام به جماران، آنقدر رفت و آمدها زياد بود كه همسايگان نميتوانستند به خانههاي خود بروند و مجبور بودند به خاطر كثرت جمعيت از پشتبامها وارد منزل خود شوند. گاهي عشاير و مرزنشينان به ملاقات امام ميآمدند و به شدت ابراز علاقه و احساس ميكردند و امام(قدسسره) نيز به نحو احسن پاسخ آنها را ميداد. ايشان توجه زيادي به قشر زحمتكش و محروم جامعه داشتند. آري، خوشرفتاري و حسنخلق امام راحل(قدسسره) موجب شده بود كه نه تنها مسلمانان ايران بلكه مسلمانان جهان و حتي آزادمردان و آزادگان و مردم عادي دنيا شيفته ايشان شوند و مرتب نامههاي محبتآميز به ايشان ميدادند و خواستار ملاقات با ايشان ميشدند.
آري ميتوان گفت كه امام خميني(قدسسره)، به حقيقت، يكي از پيروان و شيعيان مكتب اسلام ناب محمدي(صلياللهعليهوآله) است و توانسته است در طول عمر محدود خود در اين دنيا سيره اخلاقي پيامبر(صلياللهعليهوآله) و ائمه اطهار(عليهمالسلام) را به جهانيان معرفي كند و آنان را تشنه اسلام ناب نمايد. هر روز بر تعداد آنها افزوده ميشود و ما شاهد رشد روزافزون اخلاق و عرفان و اسلام و معنويت در سراسر عالم هستيم.
حجت الاسلام والمسلمین اصغر اخوی
مدیر مرکز مشاوره جامعه الزهرا علیهاالسلام
منابع:
1- فروغ ابديت، استاد جعفر سبحاني.
2- سيري در سيره نبوي، استاد مرتضي مطهري.
3- سرگذشتهاي ويژه از زندگي امام خميني(قدسسره)، دورة 5 جلدي به روايت جمعي از فضلا.
4- مجله حوزه، خرداد و تير 1368.
نظرات