به گزارش روابط عمومی و بینالملل، به مناسبت ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام و روز دختر، طرح کتابخوانی دخترانه از سوی اداره کل امور طلاب و خانواده جامعهالزهرا علیهاالسلام با همکاری جشنواره مردمی فیلم عمار اجرا میشود.
این کتاب خاطرات شهیده راضیه کشاورز از شهدای انفجار حسینیه سیدالشهداء (رهپویان وصال شیراز) است، روایت دختر ۱۶ سالهای است که با شهادت آسمانی شد.
هدف از برگزاری این طرح این است که شهیده راضیه کشاورز این دختر 16 ساله در مباحث مختلف درسی، ورزشی و اخلاقی به عنوان الگو معرفی شود.
«راض بابا»؛ روایت زندگی دختر ۱۶ سالهای که آسمانی شد
«راض بابا»، روایت زندگی شهیده راضیه کشاورز، دختری که در سن ۱۶ سالگی آسمانی شد، به همت انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
«راض بابا»، روایت شخصیت دختری نوجوان است. دختری که تمام تلاشش را به کار میبندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثهای رخ میدهد و او را در رسیدن به خواستهاش کمک میکند. انفجاری که در سال ۱۳۸۷ در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد.
شهیده راضیه کشاورز ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در ظهر گرم تابستانی همزمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا علیهاالسلام داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. روزها یکی پس از دیگری سپری میشدند. راضیه بزرگتر میشد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه میبخشید. از همان کودکی روحیهای شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهربانیاش به وضوح در برخورد با اطرافیان آشکار بود. راضیه تا قبل از بهار ۱۶ سالگیاش موقعیتهای چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد.
سرانجام در سن ۱۶ سالگی در فروردین ۱۳۸۷ بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام رئوف به شهرش بازگشت، آرزویش برآورده شد و بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز از سوی عوامل تروریستی وابسته به غرب، بعد از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع شهیدان سرفراز و سربلند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند پیوست.
در بخشی از این کتاب مادر این شهیده میگوید: این شهیده بزرگوار مثل همه شما درس میخواند، زندگی میکرد، بازی میکرد و ...، اما چیزی که او را به این درجه رساند، نکات ظریفی بود که در زندگیش رعایت میکرد، نکاتی که کاری به سن و سالش نداشت، از سر تقوا و ایمان از سر مراقبت در رفتارهای روزمرهاش بود و احترامی که برای بزرگترها؛ پدر و مادر و معلمان قائل بود و در کارهایش واقعاً مرد عمل بود، یعنی درست است که راضیه یک دختر بود، اما واجباتش جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیرد، واقعاً مردانگی به خرج میداد.
سال سوم راهنمایی راضیه بین خودش و خدا عهدی بسته بود که بعد از شهادتش داخل وسایلش، البته داخل وسایلش که نه، داخل جعبه اسماء متبرکه پیدا کردم.
خلاصه کوتاهی از این عهدنامه: «انشاءا.. به امید خدا و توکل به خدا چهل روز تمام کارمو خالصانه انجام بدم تا خدای مهربون از سر تقصیرات ما بگذرد و گناهامو ببخشه. در این چهل روز که از ۵ خرداد ۸۵ شروع میشود، توفیق پیدا کنم مادام العمر دعای عهد و زیارت امین الله را بخوانم و گریه کنم.... همچنین شکر نعمتهای خدا و توفیق آلوده نشدن به گناه و نابود کردن نفس اماره و تقویت نفس لوامه را داشته باشم و تسبیحات خانم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را همراه با الگوبرداری از حجاب، عفاف، ادب و اخلاق ایشان را سرلوحه زندگی خودم قرار دهم».
یادآور میشود؛ کتاب «راض بابا» به قلم طاهره کوهکن در قطع رقعی در ۱۲۰ صفحه، سال 97 به همت انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
در این طرح، زمینه برگزاری مسابقه کتابخوانی برنامهریزی شده است که در صورت تأیید متعاقبا اعلام میشود.
علاقهمندان میتوانند جهت تهیه کتاب از ساعت 8 تا 12 به میز خانواده مستقر در ورودی ورزشگاه شهیده سیاری مراجعه کنند.
نظرات